metacarpale
استخوان‌های موجود در دست که بین مچ و انگشتان قرار دارند و به حرکت انگشتان کمک می‌کنند.
metacarpophalangeal
مفصل‌هایی که استخوان‌های متاکارپال را به استخوان‌های فلاژ متصل می‌کند و خم شدن انگشتان را ممکن می‌سازد.
metacentral
متاسنترال به بخشی گفته می‌شود که در مرکز چیزی قرار دارد، به ویژه در زمینه جغرافیایی یا اجتماعی.
metacentric
متاسنتریک به ویژگی‌هایی اشاره دارد که به مرکز توزیع توجه دارند و در بسیاری از علوم مانند مهندسی مورد استفاده قرار می‌گیرد.
metacentricity
متاسنتریکیتی به ویژگی پایداری و تعادل در اجسام شناور اشاره دارد.
metacercaria
متاچرکاری به مرحله لاروی در زندگی انگل‌ها اشاره دارد که معمولاً در میزبان‌های واسط یافت می‌شود.
metacercarial
متاچرکاری به عفونتی اشاره دارد که ناشی از مرحله متاچرکاری انگل‌ها است.
metacetone
متاسیتون به نوعی از ترکیبات شیمیایی گفته می‌شود که مشخصات ویژه‌ای دارد و در صنعت بسیار مورد استفاده قرار می‌گیرد.
metachemic
شیمی مربوط به تغییرات و تعاملات شیمیایی در مقیاس مولکولی.
metachemical
ویژگی‌ها و خصوصیات شیمیایی که فراتر از مفاهیم شیمی سنتی هستند.
metachemistry
شاخه‌ای از شیمی که به بررسی و تحلیل عمیق‌تری از اصول شیمیایی می‌پردازد.
metachlamydeae
طبقه‌بندی از موجودات زنده که معمولاً به صورت انگلی زندگی می‌کنند.
metachlamydeous
مشخصات ساختاری خاص که در سلول‌های انگلی وجود دارد.
metachromasis
پدیده‌ای که در آن رنگ سلول‌ها تحت شرایط خاص تغییر می‌کند.
metachromatic
متا کروماتیک، صفتی است که به مواد یا رنگ‌هایی اطلاق می‌شود که در مقابل نور یا بافت‌ها تغییر رنگ می‌دهند.
metachromatin
متاکروماتین، نوعی ماده ژنتیکی است که در سازوکارهای ژنومیک و بیوشیمیایی نقش دارد.
metachromatinic
متاکروماتینیک، صفتی است که به ویژگی‌های مربوط به متاکروماتین اطلاق می‌شود.
metachromatism
متاکروماتیسم، پدیده‌ای است که به تغییر رنگ در نتیجه تعامل رنگدانه‌ها با مواد مختلف اشاره دارد.
metachrome
متا کروم، نوعی رنگدانه است که در علوم زیستی برای رنگ‌آمیزی سلول‌ها و بافت‌ها به کار می‌رود.
metachronal
متاکرونال، صفتی است که به الگوهای حرکتی متناوب و متناوب مژک‌ها اشاره دارد.
metachronism
زمان‌گذرایی، به رویدادی اطلاق می‌شود که در آن زمان یا ترتیب وقوع رویدادها اشتباه در نظر گرفته می‌شود.
metachronistic
زمان‌گذرایانه به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن زمان‌ها به طرزی نادرست یا غیرمرسوم ارائه می‌شوند.
metacyclic
گروه متاسیلیک به گروهی اطلاق می‌شود که می‌تواند به صورت سلسله‌مراتبی تعریف شود.
metacymene
متاسیمین یک ترکیب شیمیایی از دسته هیدروکربن‌های معطر است.
metacinnabar
متاسینابار یک معدنی است که به عنوان منبع جیوه شناخته می‌شود و دارای رنگ قرمز است.
metacinnabarite
متاسیناباریت به عنوان یک کانی نادر در مقابل متاسینابار شناسایی می‌شود.
metacircular
متادایرکتوری، واژه‌ای در علوم کامپیوتری است که به برنامه‌ای اشاره دارد که قابلیت تفسیر یا مدیریت ساختار خود را دارد.
metacircularity
متادایرکتوری به خاصیتی اطلاق می‌شود که یک زبان می‌تواند بر اساس قواعد و ویژگی‌های خودش عمل کند.
metacism
متاسیسم به آگاهی از فرآیندهای ذهنی و شناختی فرد اشاره دارد.
metacismus
متاسیسم اصطلاحی است که در تحلیل‌های فلسفی و ادبی برای اشاره به خودارجاعی یا خودزندگی‌نامه‌ای استفاده می‌شود.
metaclase
متاکلاس، مفهومی در برنامه‌نویسی است که به کلاسی اطلاق می‌شود که عملکرد یک یا چند کلاس دیگر را تعریف می‌کند.
metacneme
متاچرم به مفهومی در زبان‌شناسی اشاره دارد که در آن یک واژه یا ساختار به خود اشاره می‌کند.
metacoele
متاسل، حفره‌ای در درون یک جنین یا موجود زنده که به ایجاد ساختارهای پیچیده کمک می‌کند.
metacoelia
متاسل، قسمتی از حفره بدن که در موجودات دوطرفه قرار دارد و در ایجاد بافت‌ها و اعضا نقش دارد.
metaconal
متاسل، صفتی برای توصیف قسمتی از دندان یا ساختارهای آن که در پشت یا ناحیه پشتی واقع شده است.
metacone
متاسل، یک برجستگی یا قله در دندان‌های نشیمنگاه که به کارایی جویدن کمک می‌کند.
metaconid
متاسل، یک برآمدگی در دندان‌های آسیا که در تلاقی و جویدن نقش دارد.
metaconule
متاسل، برآمدگی کوچکی در دندان‌های آسیا که در درک بهتر ساختار دندان مهم است.
metacoracoid
استخوان مهمی در برخی از گونه‌های ماهی که در تعیین ساختار و عملکرد اندام‌های حرکتی مؤثر است.
metacrasis
پدیده‌ای در زبان‌شناسی که در آن ترکیب‌های کلامی منابع مختلف به هم پیوند می‌خورند و تغییر می‌کنند.