midwiving
عمل زایمان و کمک به زایمان؛ فرایند کمک به زنان در حین زایمان.
myectomy
عمل جراحی برای برداشتن میوما یا بافت عضلانی از بدن به ویژه در رحم.
myectomize
میکتومیزه کردن، عمل جراحی برای برداشت بخشی از عضله یا بافت دیگر.
myectopy
میژکتوپی، حالتی است که در آن عضله یا بافت در مکان غیرعادی قرار می‌گیرد.
myectopia
میژکتوپی، وضعیتی که در آن عضله یا بافت در موقعیتی غیرطبیعی قرار می‌گیرد.
miek
صدایی غیررسمی و غیرمعمول که گاهی به عنوان لحن یا حالت ابراز احساسات به کار می‌رود.
myel
پیشوند مایل به معانی مرتبط با مغز و ستون فقرات اشاره دارد.
myelalgia
مایلالجیا، به معنای درد و ناراحتی در ناحیه ستون فقرات.
myelapoplexy
میلاپوپکس، نوعی بیماری نادر است که به طور خاص بر نخاع تأثیر می‌گذارد و می‌تواند منجر به مشکلات جدی حرکتی و حسی شود.
myelasthenia
میلاستنی، اختلالی است که با ضعف عضلانی و نقص در انتقال سیگنال‌های عصبی در ارتباط است.
myelatrophy
میلاتروفی، اصطلاحی است برای تحلیل رفتن و کاهش حجم یا فعالیت نخاع و می‌تواند به مشکلات جدی حرکتی منجر شود.
myelauxe
میلاوز، اصطلاحی است که به بزرگ شدن غیرطبیعی نخاع اشاره دارد که ممکن است به دلایل مختلفی رخ دهد.
myelemia
میله‌می، اصطلاحی است در پزشکی برای اشاره به شرایط خاص مرتبط با خون و ساختار آن.
myelencephala
میلاانسفالا، به بخش‌هایی از مغز اشاره دارد که شامل ساقه مغز می‌شود و مسئول فعالیت‌های حیاتی است.
myelencephalic
مربوط به میلن‌سفالون، ناحیه‌ای از مغز که در قسمت پایین‌ترین بخش جمجمه قرار دارد و کنترل برخی از عملکردهای خودکار بدن را برعهده دارد.
myelencephalon
قسمتی از مغز که مسئول فعالیت‌های خودکار و بی‌اختیار بدن است.
myelencephalons
جمع مایلنسفالون، اشاره به بخش‌های مختلف مغز از این نوع در موجودات زنده دارد.
myelencephalous
دارای خصوصیات مرتبط با مایلنسفالون، اشاره به ویژگی‌های خاص در سیستم عصبی.
myelic
مرتبط با میلن، به ویژگی‌ها یا عملکردهای غلاف میلن در سیستم عصبی اشاره دارد.
myelinate
روند پوشاندن عصب‌ها با غلاف میلن برای افزایش سرعت انتقال پیام‌های عصبی.
myelination
میلینه‌سازی، فرایند پوشاندن نورون‌ها با غلاف‌های چربی به نام میلین است که سرعت انتقال سیگنال‌های عصبی را افزایش می‌دهد.
myeline
میلین، ماده‌ای چربی مانند است که به طور طبیعی بر روی رشته‌های عصبی وجود دارد و عملکرد آن‌ها را بهبود می‌بخشد.
myelines
میلین‌ها، لایه‌های چربی هستند که برای حفاظت و عایق‌بندی فیبرهای عصبی در سیستم عصبی لازم‌اند.
myelinic
میلینیک به شرایط یا بیماری‌هایی اشاره دارد که بر میلین و عملکرد آن تأثیر می‌گذارد.
myelinization
میلینه‌سازی، فرایند ایجاد لایه‌های میلین بر روی رشته‌های عصبی است که برای ارتباط مؤثر آن‌ها ضروری است.
myelinogenesis
میلینه‌زایی به فرایند تولید میلین در سیستم عصبی اشاره دارد.
myelinogenetic
مِلینُوژنِتیک به فرآیندهایی اطلاق می‌شود که در تولید و توسعهٔ غلاف میلین برای نورون‌ها نقش دارند.
myelinogeny
مِلینُوژنی به فرآیند تولید غلاف میلین اطلاق می‌شود که برای عملکرد سیستم عصبی مهم است.
myelins
میلین‌ها غلاف‌های چربی هستند که الیاف عصبی را عایق‌بندی می‌کنند و سرعت انتقال عصبی را افزایش می‌دهند.
myelitic
مِلینیتیک به شرایطی اطلاق می‌شود که به التهاب میلین در سیستم عصبی مرکزی مربوط می‌شود.
myelitides
مِلینیتیدها به شرایط التهابی می‌گویند که بر میلین در سیستم عصبی تأثیر می‌گذارد و معمولاً جزو عفونت‌ها قرار می‌گیرد.
myeloblast
میلو بلاست نوعی سلول خونی نابالغ است که به گلبول‌های سفید تبدیل می‌شود.
myeloblastic
میلو بلاستیک، اصطلاحی پزشکی است که به سلول‌های خونی نابالغ یا غیرطبیعی اطلاق می‌شود.
myelobrachium
میلوبرکیوم، بخشی از سیستم عصبی است که در هماهنگی حرکتی نقش دارد.
myelocele
مایلوسل، نوعی بیماری مادرزادی است که منجر به ایجاد کیسه‌ای از مایع در اطراف نخاع می‌شود.
myelocerebellar
میلوسرابلا به ناحیه‌ای از مغز اشاره دارد که به هماهنگی حرکتی و تعادل کمک می‌کند.
myelocyst
مایلوکیست، کیستی در اطراف نخاع است که ممکن است ناشی از ناهنجاری‌های مادرزادی باشد.
myelocystic
میلوکیستیک به وضعیت‌هایی اشاره دارد که در آنها کیست‌های مرتبط با نخاع وجود دارند.
myelocystocele
مایلوسیتوسل، نوعی نقص در ناحیه نخاع است که منجر به تشکیل کیست در داخل یا روی نخاع می‌شود.
myelocyte
مایلوسیت، گونه‌ای از سلول‌های بنیادی خونی در مغز استخوان است که به طور خاص در فرایند تولید سلول‌های خونی نقش دارد.