moorishness
کیفیت یا ویژگیهایی که به طرز زندگی یا هنر مواری اشاره دارد.
moorman
مردی که در دشت زندگی میکند یا متعلق به یک جامعه مواری است.
moormen
مردان یا گروهی از مردان که در دشت زندگی میکنند یا مرتبط با جامعه مواری هستند.
moorn
طبیعتی وسیع و باز که معمولاً با گیاهان کم و مناظر طبیعی مشخص میشود.
moorpan
ماهیتابهای که برای پخت غذا در طبیعت و بر روی آتش استفاده میشود.
moorpunky
سبکی از مد و فرهنگ موسیقی که ویژگیهای خاص خود را دارد.
moorship
عمل مدیریت و کنترل کشتیها و عملیات دریایی.
moorsman
شخصی که در مناطق مرطوب و جنگلی کار میکند.
moorstone
نوع خاصی از سنگ که معمولاً در مناطق مرطوب یافت میشود.
moortetter
عنصری که برای توصیف و نمایان کردن مناطق روستایی استفاده میشود.
mooruk
مووراک، نوعی پرنده که معمولاً در نواحی مرطوب و باتلاقی زندگی میکند.
moorup
مووراپ، نوعی گیاه یا پوشش گیاهی است که در مناطق خاصی رشد میکند.
moorwort
مووروت، نوعی گیاه که معمولاً در باتلاقها و نواحی مرطوب میروید.
moorworts
مووروتها، گیاهانی از خانواده مووروت که در مناطق مرطوب و باتلاقی زندگی میکنند.
moosa
موسا، نوعی ماهی که عمدتاً در آبهای شیرین زندگی میکند.
mooseberry
موسبری، نوعی بوته که میوهای شیرین میدهد و معمولاً در مناطق خنک رشد میکند.
mooseberries
موشتوت، نوعی میوه است که معمولاً در مناطق جنگلی و سردسیر رشد میکند و طعمی خوشمزه و شیرین دارد.
moosebird
پرنده موش، پرندهای است که در مناطق جنگلی زندگی میکند و صدای خاصی دارد.
moosebush
بوته موش، گیاهی است که معمولاً در مناطق جنگلی وجود دارد و فضایی را برای زندگی حیوانات فراهم میکند.
moosecall
صدای موش، صداهایی است که موشها برای برقراری ارتباط با یکدیگر در طول فصل جفتگیری تولید میکنند.
mooseflower
گل موش، گلی است که در مکانهای طبیعی و جنگلی رشد کرده و ظاهری زیبا دارد.
moosehood
شال موش، نوعی پوشش است که به موشها کمک میکند تا در فصل سرما گرم بمانند.
moosey
مووسی، به موجوداتی که شبیه به گوزن بزرگ و با شاخهای بزرگ هستند، گفته میشود که عمدتاً در مناطق جنگلی زندگی میکنند.
moosemilk
شیر مووس، نوعی نوشیدنی که ممکن است از شیر موجودات مووسی تهیه شود و در برخی فرهنگها خاص شناخته شده است.
moosemise
موسمای، نوعی پوشش گیاهی خاص و ضخیم که میتواند در زیستگاههای طبیعی رشد کند.
moosetongue
زبان مووس، اصطلاحی است که به یک نوع مجاز یا بیانی خاص اشاره دارد.
moosewob
مووسواب، نوعی عمل یا حرکتی خاص که ممکن است به رفتار مووسها اشاره کند.
moost
موست، به نوعی طراحی یا پوشش خاص اشاره دارد که ممکن است به حیوانات یا موجودات مووسی مرتبط باشد.
mootable
قابل بحث، موضوعاتی که میتوان دربارهی آنها مذاکره یا صحبت کرد.
mootch
پرسه زدن، گشت و گذار بدون هدف خاص.
mooter
شخصی که در یک بحث موضوعی را مطرح میکند.
mooters
جمعی از اشخاص که در یک بحث موضوعی را مطرح میکنند.
mooth
آرامش، حس آرامش پس از تنش یا مشکل.
mootman
شخصی که در مباحثات به طور تخصصی فعالیت میکند.
mootmen
مردانی که به بحث و مناظرههای غیررسمی و نظری میپردازند.
mootness
عدم ضرورت یا اهمیت یک مسئله برای بحث و بررسی.
mootstead
محل یا فضایی برای برگزاری مباحثات و مبادلات فکری.
mootsuddy
محل یا فضایی آرام و راحت برای تفکر و بحث.
mootworthy
موضوع یا استدلالی که شایسته بحث و بررسی باشد.