معنی فارسی painsworthy
B1به چیزی اشاره میکند که تحمل آن دشوار و باعث ناراحتی روحی یا جسمی است.
Describes something that is worthy of pain or sacrifice.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بارهای کمک به دیگران میتواند دردناک باشد.
مثال:
The burdens of helping others can be painsworthy.
معنی(example):
مشکلات او نشان میداد که کار دردناک بود.
مثال:
His struggles made it clear that the task was painsworthy.
معنی فارسی کلمه painsworthy
:
به چیزی اشاره میکند که تحمل آن دشوار و باعث ناراحتی روحی یا جسمی است.