معنی فارسی paint a picture of
B2به معنای توصیف یک وضعیت یا مکان بهگونهای که تصویر ذهنی برای دیگران ایجاد کند.
To describe something in detail to create a vivid image in the mind.
- IDIOM
example
معنی(example):
نویسنده در رمانش تصویری از یک روستای زیبا میکشد.
مثال:
The author paints a picture of a beautiful village in her novel.
معنی(example):
او در سخنرانیاش تصویری از آیندهای بهتر ترسیم کرد.
مثال:
In her speech, she painted a picture of a better future.
معنی فارسی کلمه paint a picture of
:
به معنای توصیف یک وضعیت یا مکان بهگونهای که تصویر ذهنی برای دیگران ایجاد کند.