معنی فارسی paintproof

B1

مقاوم در برابر رنگ، به معنای عدم جذب رنگ یا عدم تأثیرپذیری از آن.

Resistant to paint or not easily stained or damaged by paint.

example
معنی(example):

او یک بوم مقاوم در برابر رنگ خرید تا از آن برای پروژه‌های بیرونی خود استفاده کند.

مثال:

She bought a paintproof canvas to use for her outdoor projects.

معنی(example):

پوشش مقاوم در برابر رنگ باعث شد مبلمان با وجود آب و هوا جدید به نظر برسد.

مثال:

The paintproof coating kept the furniture looking new despite the weather.

معنی فارسی کلمه paintproof

: معنی paintproof به فارسی

مقاوم در برابر رنگ، به معنای عدم جذب رنگ یا عدم تأثیرپذیری از آن.