معنی فارسی palaceward
B1به سمت کاخ، اشاره به جهتگیری به سوی یک کاخ.
In the direction of a palace.
- ADVERB
example
معنی(example):
آنها در طول بازدید خود به سمت palaceward رفتند.
مثال:
They walked palaceward during their visit.
معنی(example):
جاده به سمت palaceward از میان باغهای زیبا عبور میکرد.
مثال:
The road led palaceward through beautiful gardens.
معنی فارسی کلمه palaceward
:
به سمت کاخ، اشاره به جهتگیری به سوی یک کاخ.