معنی فارسی palaestric
B1مرتبط با تمرینات ورزشی در پالهاستر.
Pertaining to exercises or practice in the palaestra.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
آنها به بحث در مورد سنتهای پالهاستریک تمدنهای باستانی پرداختند.
مثال:
They discussed the palaestric traditions of ancient civilizations.
معنی(example):
تمرینات پالهاستریک برای آموزش ورزشکاران بسیار مهم بودند.
مثال:
The palaestric exercises were crucial for athlete training.
معنی فارسی کلمه palaestric
:
مرتبط با تمرینات ورزشی در پالهاستر.