معنی فارسی palatally

B1

به شیوه‌ای که در آن صداها با سقف دهان تولید می‌شوند، اشاره دارد.

In a manner pertaining to the palate in speech sounds.

example
معنی(example):

معلم از دانش‌آموزان خواست تا کلمه را به صورت پالاتال تلفظ کنند.

مثال:

The teacher instructed the students to pronounce the word palatally.

معنی(example):

صداها باید به صورت پالاتال برای وضوح بهتر تولید شوند.

مثال:

The sounds should be articulated palatally for better clarity.

معنی فارسی کلمه palatally

: معنی palatally به فارسی

به شیوه‌ای که در آن صداها با سقف دهان تولید می‌شوند، اشاره دارد.