معنی فارسی palish

B1

کمرنگ، به معنای رنگی که شدت رنگ آن کم است و به تدریج به سمت رنگ‌های روشن‌تر متمایل می‌شود.

Having a light or pale color.

example
معنی(example):

رنگ در نور صبحگاهی به نظر کمرنگ می‌رسید.

مثال:

The color looked palish in the morning light.

معنی(example):

او سایه‌های کمرنگ‌تری برای اتاقش ترجیح می‌دهد.

مثال:

She prefers palish shades for her room.

معنی فارسی کلمه palish

: معنی palish به فارسی

کمرنگ، به معنای رنگی که شدت رنگ آن کم است و به تدریج به سمت رنگ‌های روشن‌تر متمایل می‌شود.