معنی فارسی palisse
B1پالیس، نوعی نرده یا حصار چوبی که برای محصور کردن مکانهایی مانند باغ مورد استفاده قرار میگیرد.
A type of wooden fence or enclosure.
- NOUN
example
معنی(example):
Fence از پالیس باغ را احاطه کرده بود.
مثال:
The palisse fence surrounded the garden.
معنی(example):
آنها یک پالیس نصب کردند تا حیوانات وارد نشوند.
مثال:
They installed a palisse to keep the animals out.
معنی فارسی کلمه palisse
:
پالیس، نوعی نرده یا حصار چوبی که برای محصور کردن مکانهایی مانند باغ مورد استفاده قرار میگیرد.