معنی فارسی palladinized

B1

شکل گذشته‌ی فعل پالادینیز کردن، به معنی نیکوتر و قهرمانانه‌تر کردن.

Made more noble or heroic in nature or approach.

example
معنی(example):

داستان پالادینیز شده بود تا به مخاطبان بیشتری جذب کند.

مثال:

The story was palladinized to appeal to a wider audience.

معنی(example):

آنها شخصیت را پالادینیز کردند تا او به یک قهرمان واقعی تبدیل شود.

مثال:

They palladinized the character to make him a true hero.

معنی فارسی کلمه palladinized

: معنی palladinized به فارسی

شکل گذشته‌ی فعل پالادینیز کردن، به معنی نیکوتر و قهرمانانه‌تر کردن.