معنی فارسی palladion
B2مجسمهای در اساطیر که به عنوان نماد حفاظت شناخته میشود.
A statue associated with protection, especially in ancient mythology.
- NOUN
example
معنی(example):
در اساطیر یونانی، پالادین یک مجسمه بود که حفاظت ارائه میداد.
مثال:
In Greek mythology, the palladion was a statue that offered protection.
معنی(example):
پالادین در جنگ برای خوش شانسی حمل میشد.
مثال:
The palladion was carried into battle for good fortune.
معنی فارسی کلمه palladion
:
مجسمهای در اساطیر که به عنوان نماد حفاظت شناخته میشود.