معنی فارسی palladious

B2

صفتی برای توصیف اشیاء با کیفیت شبیه به پالادیم.

Having the characteristics or qualities of palladium; valuable and precious.

example
معنی(example):

طبیعت پالادیوس مدال آن را بسیار ارزشمند کرده بود.

مثال:

The palladious nature of the medal made it highly valued.

معنی(example):

بسیاری از کلکسیونرها اشیاء پالادیوس را به خاطر زیبایی‌شان جستجو می‌کنند.

مثال:

Many collectors seek out palladious objects for their beauty.

معنی فارسی کلمه palladious

: معنی palladious به فارسی

صفتی برای توصیف اشیاء با کیفیت شبیه به پالادیم.