معنی فارسی pallidity

B1

رنگ پریدگی به وضعیت یا ویژگی رنگ پوست اطلاق می‌شود که به طور معمول به دلیل کمبود خون یا بیماری اتفاق می‌افتد.

The state of being pale or lacking color in the skin.

example
معنی(example):

رنگ پریدگی پوست او پس از بیماری طولانی مشهود بود.

مثال:

The pallidity of her skin was noticeable after the long illness.

معنی(example):

او رنگ پریدگی را در نور صبحگاه مشاهده کرد.

مثال:

He noticed the pallidity in the light of dawn.

معنی فارسی کلمه pallidity

: معنی pallidity به فارسی

رنگ پریدگی به وضعیت یا ویژگی رنگ پوست اطلاق می‌شود که به طور معمول به دلیل کمبود خون یا بیماری اتفاق می‌افتد.