معنی فارسی palpator
B1پالپاتور، ابزاری است که برای معاینه و ارزیابی وضعیت بدن استفاده میشود.
A person or tool that palpates, particularly in a medical examination.
- NOUN
example
معنی(example):
یک پالپاتور توسط پزشکان برای معاینه بیماران استفاده میشود.
مثال:
A palpator is used by doctors to examine patients.
معنی(example):
پالپاتور به ارزیابی وضعیت بیمار کمک میکند.
مثال:
The palpator helps in assessing the patient's condition.
معنی فارسی کلمه palpator
:
پالپاتور، ابزاری است که برای معاینه و ارزیابی وضعیت بدن استفاده میشود.