معنی فارسی palstave
B2پالستاو، ابزاری از دوران باستان که در ساخت و ساز و کارهای روزمره به کار میرفت.
A prehistoric tool, often found in archaeological sites, used by ancient cultures.
- noun
noun
معنی(noun):
A prehistoric bronze axe.
example
معنی(example):
پالستاو نوعی ابزار ماقبل تاریخ است که در زمانهای باستان استفاده میشد.
مثال:
The palstave is a type of prehistoric tool used in ancient times.
معنی(example):
باستانشناسان معمولاً پالستاوها را در مکانهای دفن پیدا میکنند.
مثال:
Archaeologists often find palstaves in burial sites.
معنی فارسی کلمه palstave
:
پالستاو، ابزاری از دوران باستان که در ساخت و ساز و کارهای روزمره به کار میرفت.