معنی فارسی palsy-walsy

B2

پالیسی-والسی، رابطه‌ای غیررسمی و ظاهری از دوستی که ممکن است واقعی نباشد.

A casual or insincere friendship, often superficial.

adjective
معنی(adjective):

Very friendly, especially in an excessive or artificial way.

مثال:

She's gotten palsy-walsy with her in-laws lately.

example
معنی(example):

آنها به طور خیلی صمیمی رفتار می‌کردند، اما من می‌دانستم که دوستان واقعی نیستند.

مثال:

They were acting all palsy-walsy, but I knew they were not true friends.

معنی(example):

او همیشه تظاهر می‌کند که صمیمی است تا بتواند به خواسته‌اش برسد.

مثال:

She always pretends to be palsy-walsy to get her way.

معنی فارسی کلمه palsy-walsy

: معنی palsy-walsy به فارسی

پالیسی-والسی، رابطه‌ای غیررسمی و ظاهری از دوستی که ممکن است واقعی نباشد.