معنی فارسی paly

B1

پالی به معنای نرم و لطیف، به ویژه در توصیف چشم‌انداز یا بافت.

Soft and gentle; often used to describe textures or visual elements.

adjective
معنی(adjective):

Vertically striped

example
معنی(example):

چشم‌انداز با چمن نرم و سبز پالی بود.

مثال:

The landscape was paly with soft, green grass.

معنی(example):

او لباسی پالی پوشیده بود که به آرامی در باد می‌چرخید.

مثال:

She wore a paly dress that flowed gently in the wind.

معنی فارسی کلمه paly

: معنی paly به فارسی

پالی به معنای نرم و لطیف، به ویژه در توصیف چشم‌انداز یا بافت.