معنی فارسی palynological
C1به ویژگیها و تکنیکهای مربوط به پالینولوژی اشاره دارد.
Pertaining to or characterized by the study of pollen and spores.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
تحقیقات پالینولوژیک بینشهایی درباره تکامل گیاهان ارائه داد.
مثال:
The palynological research provided insights into plant evolution.
معنی(example):
او مقالهای درباره گردههای فسیل شده منتشر کرد.
مثال:
She published a palynological paper on fossilized pollen.
معنی فارسی کلمه palynological
:
به ویژگیها و تکنیکهای مربوط به پالینولوژی اشاره دارد.