معنی فارسی palynologist
C2شخصی که به مطالعه گرده و ذرات میکروسکوپی میپردازد.
A scientist who studies pollen and spores.
- NOUN
example
معنی(example):
یک پالینولوژیست در تحلیل نمونههای گرده تخصص دارد.
مثال:
A palynologist specializes in analyzing pollen samples.
معنی(example):
پالینولوژیست نتایج خود را در کنفرانس ارائه داد.
مثال:
The palynologist presented her findings at the conference.
معنی فارسی کلمه palynologist
:
شخصی که به مطالعه گرده و ذرات میکروسکوپی میپردازد.