معنی فارسی panickiness
B2حالت کلی ترس و اضطراب که ممکن است افراد را در شرایط خاص فرا گیرد.
The quality of being easily frightened or anxious, especially in stressful situations.
- NOUN
example
معنی(example):
وحشتزده بودن او در طول امتحانات همیشه باعث میشد که عملکرد ضعیفی داشته باشد.
مثال:
Her panickiness during exams always made her perform poorly.
معنی(example):
وحشتزده بودن جمعیت در طول تخلیه قابل احساس بود.
مثال:
The panickiness in the crowd was palpable during the evacuation.
معنی فارسی کلمه panickiness
:
حالت کلی ترس و اضطراب که ممکن است افراد را در شرایط خاص فرا گیرد.