معنی فارسی panoplist
B1فهرستی جامع و کامل از اشیاء یا موارد خاص.
A complete list or collection of items or objects.
- NOUN
example
معنی(example):
فهرست آثار نمایانگر غنای فرهنگ بود.
مثال:
The panoplist of artifacts showcased the culture's richness.
معنی(example):
در موزه، فهرست اقلام تاریخی توجه بازدیدکنندگان را جلب کرد.
مثال:
In the museum, a panoplist of historical items captured visitors' attention.
معنی فارسی کلمه panoplist
:
فهرستی جامع و کامل از اشیاء یا موارد خاص.
