معنی فارسی pantisocratical
B2مربوط به پانتسکرات، به خصوص در زمینه نظری و عملی حکومت بر اساس برابری.
Relating to or advocating pantisocracy; characterized by equality in government.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ایدههای پانتسکراتیک بر قانوناساسی آنها تأثیر گذاشت.
مثال:
The pantisocratical ideals influenced their constitution.
معنی(example):
حکومت پانتسکراتیک به دنبال از بین بردن سلسلهمراتبهای اجتماعی است.
مثال:
Pantisocratical governance seeks to eliminate social hierarchies.
معنی فارسی کلمه pantisocratical
:
مربوط به پانتسکرات، به خصوص در زمینه نظری و عملی حکومت بر اساس برابری.