معنی فارسی papality

B2

نهاد یا مقام پاپ به عنوان سرپرست کلیسا و نفوذ او در امور دینی.

The office or authority of the pope.

example
معنی(example):

پاپالیتی جنبه مهمی از مدیریت کاتولیک است.

مثال:

The papality has been a significant aspect of Catholic governance.

معنی(example):

تغییرات در پاپالیتی می‌تواند بر روی شیوه‌های دینی در سراسر جهان تأثیر بگذارد.

مثال:

Changes in the papality can influence religious practices worldwide.

معنی فارسی کلمه papality

: معنی papality به فارسی

نهاد یا مقام پاپ به عنوان سرپرست کلیسا و نفوذ او در امور دینی.