معنی فارسی papalize
B1عمل یا فرایند سازگار کردن یک مراسم یا عمل با اصول کلیسای کاتولیک.
To adapt or conform something to the practices endorsed by the pope.
- VERB
example
معنی(example):
تلاش برای پاپالیسازی نیایش با واکنشهای متنوعی مواجه شد.
مثال:
The effort to papalize the liturgy was met with mixed reactions.
معنی(example):
برخی از اعضا خواستند تا مراسم خود را پاپالیسازی کنند تا با آموزهها مطابقت داشته باشد.
مثال:
Some members wished to papalize their rituals to align with doctrine.
معنی فارسی کلمه papalize
:
عمل یا فرایند سازگار کردن یک مراسم یا عمل با اصول کلیسای کاتولیک.