معنی فارسی paracusic
C1مربوط به پاراکوزیا یا شنوایی غیرمتعارف.
Relating to auditory hallucinations or paracusia.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پدیدههای پاراکوزیک پژوهشگران را سردرگم کرد.
مثال:
The paracusic phenomena puzzled the researchers.
معنی(example):
او تجربیات پاراکوزیک خود را به تفصیل شرح داد.
مثال:
She described her paracusic experiences in detail.
معنی فارسی کلمه paracusic
:
مربوط به پاراکوزیا یا شنوایی غیرمتعارف.