معنی فارسی parado

B1

بی‌حرکت، خاموش، به حالت سکون یا عدم فعالیت اشاره می‌کند.

To be in a state of inactivity; immobile or at a standstill.

example
معنی(example):

هنگامی که خبر را شنید، احساس بی‌حرکتی کرد.

مثال:

He felt como parado when he heard the news.

معنی(example):

در آن لحظه، زمان برای همه بی‌حرکت به نظر می‌رسید.

مثال:

At that moment, time seemed parado for everyone.

معنی فارسی کلمه parado

: معنی parado به فارسی

بی‌حرکت، خاموش، به حالت سکون یا عدم فعالیت اشاره می‌کند.