معنی فارسی parallelinervate

B1

عملی است که در آن اعصاب به شکل موازی به بافت‌ها یا عضلات می‌رسند.

To supply or innervate structures in a parallel manner.

example
معنی(example):

الیاف عصبی می‌توانند عضلات را پاراللینرورت کنند.

مثال:

The nerve fibers can parallelinervate the muscles.

معنی(example):

در فیزیولوژی، مهم است که اعصاب برخی نواحی را پاراللینرورت کنند.

مثال:

In physiology, it is important for nerves to parallelinervate certain areas.

معنی فارسی کلمه parallelinervate

: معنی parallelinervate به فارسی

عملی است که در آن اعصاب به شکل موازی به بافت‌ها یا عضلات می‌رسند.