معنی فارسی parallelogrammatic
B2به هر چیزی که به پاراللوگرام مربوط باشد، اطلاق میشود.
Relating to or characteristic of a parallelogram.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
در کلاس ریاضی، درباره خواص پارالللوگرامماتیک آموختیم.
مثال:
In math class, we learned about parallelogrammatic properties.
معنی(example):
الگوی فرش به شکل پارالنلگرامماتیک است.
مثال:
The pattern on the rug is parallelogrammatic in shape.
معنی فارسی کلمه parallelogrammatic
:
به هر چیزی که به پاراللوگرام مربوط باشد، اطلاق میشود.