معنی فارسی parallelogrammic
B2به اشکالی گفته میشود که شبیه پاراللوگرام هستند.
Describing objects or shapes that are shaped like a parallelogram.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طراحی شامل چندین عنصر پارالللوگرامیک است.
مثال:
The design includes several parallelogrammic elements.
معنی(example):
هنرمندان اغلب از اشکال پارالللوگرامیک در آثار خود استفاده میکنند.
مثال:
Artists often use parallelogrammic shapes in their work.
معنی فارسی کلمه parallelogrammic
:
به اشکالی گفته میشود که شبیه پاراللوگرام هستند.