معنی فارسی paramimia

B1

پارامیما به اختلالی در گفتار اطلاق می‌شود که ممکن است به دلیل آسیب مغزی باشد.

A speech disorder that may occur due to brain damage.

example
معنی(example):

پارامیما به اختلالی اشاره دارد که بر گفتار تأثیر می‌گذارد.

مثال:

Paramimia refers to a disorder affecting speech.

معنی(example):

پزشک نشانه‌های پارامیما را در بیمار ارزیابی کرد.

مثال:

The doctor evaluated the patient's signs of paramimia.

معنی فارسی کلمه paramimia

: معنی paramimia به فارسی

پارامیما به اختلالی در گفتار اطلاق می‌شود که ممکن است به دلیل آسیب مغزی باشد.