معنی فارسی paraphernalian
B2کالاهای جانبی و اضافی که به عنوان بخشی از یک مجموعه یا فعالیت استفاده میشوند.
Items or objects that are secondary or supplementary to a main purpose or activity.
- NOUN
example
معنی(example):
هنرمند مجموعه بزرگی از اشیاء پارافرنالیا مرتبط با هنر خود داشت.
مثال:
The artist had a large collection of paraphernalian objects related to her craft.
معنی(example):
اتاق او پر از اشیاء پارافرنالیا از سفرهایش بود.
مثال:
His room was filled with paraphernalian items from his travels.
معنی فارسی کلمه paraphernalian
:
کالاهای جانبی و اضافی که به عنوان بخشی از یک مجموعه یا فعالیت استفاده میشوند.