معنی فارسی parascended

B1

فعل گذشته پاراسلینگ، به معنای عمل پاراسلینگ در گذشته.

The past tense of parasceend, indicating the act of having participated in parasailing.

verb
معنی(verb):

To take part in parascending.

example
معنی(example):

او از یک صخره بلند به دریا پاراسل کرد.

مثال:

She parascended from a high cliff into the sea.

معنی(example):

پس از اینکه پاراسل کردند، تجربیات خود را به اشتراک گذاشتند.

مثال:

After they parascended, they shared their experiences.

معنی فارسی کلمه parascended

: معنی parascended به فارسی

فعل گذشته پاراسلینگ، به معنای عمل پاراسلینگ در گذشته.