معنی فارسی parasitemia
B2حالت پزشکی که در آن پارازیتها در خون وجود دارند.
A medical condition where parasites are present in the blood.
- noun
noun
معنی(noun):
The presence of parasites in the blood
example
معنی(example):
پارازیتمی میتواند مشکلات جدی بهداشتی ایجاد کند.
مثال:
Parasitemia can cause serious health issues.
معنی(example):
نظارت بر پارازیتمی در تشخیص عفونتها حیاتی است.
مثال:
Monitoring parasitemia is crucial in diagnosing infections.
معنی فارسی کلمه parasitemia
:
حالت پزشکی که در آن پارازیتها در خون وجود دارند.