معنی فارسی parasitary

B2

مربوط به تأثیرات و عملکرد پارازیت‌ها در محیط‌های مختلف.

Relating to the effects and functions of parasites in various environments.

example
معنی(example):

دینامیک‌های پارازیتالی می‌توانند بر سلامت جمعیت تأثیر بگذارند.

مثال:

Parasitary dynamics can influence population health.

معنی(example):

درک تأثیرات پارازیتالی برای سلامت عمومی ضروری است.

مثال:

Understanding parasitary impacts is vital for public health.

معنی فارسی کلمه parasitary

: معنی parasitary به فارسی

مربوط به تأثیرات و عملکرد پارازیت‌ها در محیط‌های مختلف.