معنی فارسی parasystole
B1نوعی اختلال در ضربان قلب که در آن هجومهای قلبی غیرطبیعی اتفاق میافتد.
A condition where there are abnormal heart contractions occurring irregularly.
- NOUN
example
معنی(example):
پزشکان ممکن است پاراسیستول را از طریق الکتروکاردیوگرام تشخیص دهند.
مثال:
Doctors may diagnose parasystole through an electrocardiogram.
معنی(example):
پاراسیستول میتواند به ضربانهای نامنظم قلب منجر شود.
مثال:
Parasystole can lead to irregular heartbeats.
معنی فارسی کلمه parasystole
:
نوعی اختلال در ضربان قلب که در آن هجومهای قلبی غیرطبیعی اتفاق میافتد.