معنی فارسی parenterally
B1روشی برای وارد کردن دارو یا مواد مغذی به بدن که از روشهای خوراکی استفاده نمیکند.
Administering a substance into the body by means other than the digestive tract.
- ADVERB
example
معنی(example):
دارو به صورت وریدی برای جذب سریع تجویز شد.
مثال:
The medication was administered parenterally for quick absorption.
معنی(example):
بیماران میتوانند در صورتی که نتوانند بخورند، مواد مغذی را به صورت وریدی دریافت کنند.
مثال:
Patients can receive nutrients parenterally when they cannot eat.
معنی فارسی کلمه parenterally
:
روشی برای وارد کردن دارو یا مواد مغذی به بدن که از روشهای خوراکی استفاده نمیکند.