معنی فارسی parenthetic
B1عبارتی که در پرانتز قرار دارد و اطلاعات اضافی را ارائه میدهد.
Something that is added as an explanation or comment, often set off by parentheses.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
عبارت والدینی اطلاعات اضافی اضافه کرد.
مثال:
The parenthetic statement added extra information.
معنی(example):
او از یک بند والدینی برای روشن کردن نظرش استفاده کرد.
مثال:
He used a parenthetic clause to clarify his point.
معنی فارسی کلمه parenthetic
:
عبارتی که در پرانتز قرار دارد و اطلاعات اضافی را ارائه میدهد.