معنی فارسی parfumerie

B1

فروشگاهی که عطرهای مختلف را به فروش می‌رساند.

A shop or store that sells perfumes and fragrances.

example
معنی(example):

من به یک عطر فروشی زیبا در پاریس رفتم.

مثال:

I visited a beautiful parfumerie in Paris.

معنی(example):

عطر فروشی طیف وسیعی از عطرها را دارد.

مثال:

The parfumerie has a wide range of scents.

معنی فارسی کلمه parfumerie

: معنی parfumerie به فارسی

فروشگاهی که عطرهای مختلف را به فروش می‌رساند.