معنی فارسی parotis

B1

پاروتیس، یکی از غده‌های بزاقی عمده بدن که در نزدیکی گوش قرار دارد.

Another term for the parotid gland.

example
معنی(example):

پاروتیس یکی از سه غده بزاقی اصلی است.

مثال:

The parotis is one of the three major salivary glands.

معنی(example):

آسیب به پاروتیس می‌تواند بر تولید بزاق تأثیر بگذارد.

مثال:

Damage to the parotis can affect saliva production.

معنی فارسی کلمه parotis

: معنی parotis به فارسی

پاروتیس، یکی از غده‌های بزاقی عمده بدن که در نزدیکی گوش قرار دارد.