معنی فارسی parotitic

B1

پاروتیتیک، مربوط به عفونت یا التهاب غده پاروتید.

Pertaining to or characterized by parotitis.

example
معنی(example):

عفونت پاروتیتیک نیاز به توجه پزشکی فوری دارد.

مثال:

A parotitic infection needs immediate medical attention.

معنی(example):

دکتر یک وضعیت پاروتیتیک را تشخیص داد.

مثال:

The doctor diagnosed a parotitic condition.

معنی فارسی کلمه parotitic

: معنی parotitic به فارسی

پاروتیتیک، مربوط به عفونت یا التهاب غده پاروتید.