معنی فارسی parti

A2

مهمانی، جمعی از افراد که برای شادی یا جشن گرد هم می‌آیند.

A gathering of people for a celebration.

example
معنی(example):

در مهمانی، همه لباس‌های رنگارنگ پوشیده و رقصیدند.

مثال:

At the party, everyone wore colorful clothes and danced.

معنی(example):

یک مهمانی جشنواره‌ای است که معمولاً با شادی و خنده پر می‌شود.

مثال:

A parti is a celebration often filled with joy and laughter.

معنی فارسی کلمه parti

: معنی parti به فارسی

مهمانی، جمعی از افراد که برای شادی یا جشن گرد هم می‌آیند.