معنی فارسی partialism

B2

جزئی‌گرایی نظری است که به تمرکز بر روی عناصر یا جنبه‌های خاص یک موضوع تأکید می‌کند.

The theory that emphasizes focusing on individual elements rather than the whole.

example
معنی(example):

تمایل او به یک سمت در تصمیماتش مشخص بود.

مثال:

His partialism towards one side was evident in his decisions.

معنی(example):

نظریه جزئی‌گرایی پیشنهاد می‌کند که بر روی اجزای فردی تمرکز کنیم.

مثال:

The theory of partialism suggests focusing on individual components.

معنی فارسی کلمه partialism

: معنی partialism به فارسی

جزئی‌گرایی نظری است که به تمرکز بر روی عناصر یا جنبه‌های خاص یک موضوع تأکید می‌کند.