معنی فارسی partialistic
B2جزئینگر به توصیف نظریهای اشاره دارد که بر جنبههای خاص و جزئی تأکید میکند و ممکن است تصویر کلی را نادیده بگیرد.
Describing a theory that emphasizes specific aspects and may overlook the overall picture.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
دیدگاههای جزئینگرش بر تحقیقات او تأثیر گذاشت.
مثال:
Her partialistic views influenced her research.
معنی(example):
یک رویکرد جزئینگر ممکن است به پیامدهای وسیعتر بیتوجهی کند.
مثال:
A partialistic approach may ignore broader implications.
معنی فارسی کلمه partialistic
:
جزئینگر به توصیف نظریهای اشاره دارد که بر جنبههای خاص و جزئی تأکید میکند و ممکن است تصویر کلی را نادیده بگیرد.