معنی فارسی partimembered

B1

پارتیمبر به معنای عضویت در گروهی است که هر فرد نقش و مسؤولیتی خاص دارد.

Referring to being a member of a group with specific roles and contributions.

example
معنی(example):

گروه پارتیمبر شده بر روی مشارکت‌های فردی در پروژه تمرکز کرد.

مثال:

The partimembered group focused on individual contributions to the project.

معنی(example):

موسسه‌ پارتیمبر به هر شرکت‌کننده این امکان را می‌دهد که احساس ارزشمندی کند.

مثال:

Being partimembered allows each participant to feel valued.

معنی فارسی کلمه partimembered

: معنی partimembered به فارسی

پارتیمبر به معنای عضویت در گروهی است که هر فرد نقش و مسؤولیتی خاص دارد.