معنی فارسی partita
B2پارتیتا، قطعهای موسیقایی است که معمولاً برای یک ساز Solo نوشته میشود و شامل تعدادی بخش است.
A musical composition for a solo instrument.
- noun
noun
معنی(noun):
A type of instrumental suite popular in the 18th century
example
معنی(example):
موسیقیدان یک پارتیتا را به زیبایی اجرا کرد.
مثال:
The musician performed a partita beautifully.
معنی(example):
او آثار مختلف پارتیتاهای باخ را مطالعه کرد.
مثال:
She studied various partitias of Bach.
معنی فارسی کلمه partita
:
پارتیتا، قطعهای موسیقایی است که معمولاً برای یک ساز Solo نوشته میشود و شامل تعدادی بخش است.