معنی فارسی partitional
B2تقسیمناپذیر، مربوط به تقسیم یا جداسازی بخشها یا عناصر.
Pertaining to or characterized by partition.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
رویکرد تقسیمناپذیر، وظایف را به طور یکنواخت تقسیم کرد.
مثال:
The partitional approach divided the tasks evenly.
معنی(example):
طراحی تقسیمناپذیر فضای کاری اجازهی حفظ حریم خصوصی را داد.
مثال:
The partitional design of the workspace allowed for privacy.
معنی فارسی کلمه partitional
:
تقسیمناپذیر، مربوط به تقسیم یا جداسازی بخشها یا عناصر.