معنی فارسی parturiate

B1

زایمان کردن، به معنای عمل زایمان در حیوانات.

To assist in childbirth in animals.

example
معنی(example):

دامپزشک آماده بود تا سگ باردار را زایمان کند.

مثال:

The veterinarian was prepared to parturiate the pregnant dog.

معنی(example):

کشاورزان ممکن است نیاز داشته باشند تا برای کمک به زایمان، حیوانات را زایمان کنند.

مثال:

Farmers may need to parturiate animals to assist with birth.

معنی فارسی کلمه parturiate

: معنی parturiate به فارسی

زایمان کردن، به معنای عمل زایمان در حیوانات.