معنی فارسی pass door

B2

در مخصوصی که برای عبور یا دسترسی مجاز طراحی شده است.

A door designated for authorized entry.

example
معنی(example):

او پس از ثبت نام از طریق در خروجی وارد شد.

مثال:

He entered through the pass door after checking in.

معنی(example):

شما باید از در خروجی استفاده کنید تا به بخش VIP دسترسی پیدا کنید.

مثال:

You must use the pass door to access the VIP section.

معنی فارسی کلمه pass door

: معنی pass door به فارسی

در مخصوصی که برای عبور یا دسترسی مجاز طراحی شده است.